حمیدالدین، از مریدان شیخ شهاب الدین سهروردی و از عارفان و شاعران قرن هفتم هجری است، وی در ولایت ناکور هندوستان به زراعت اشتغال داشت و از دست معین الدین چشتی (متوفی 634 هجری قمری) خرقه پوشیده است، رسالاتی در تصوف تصنیف کرده است، از آنجمله است: رسالۀ راحت القلوب و عشق نامه، او راست: آن را که به تهمت معاصی گیرد هر عذر که گوید همه را بپذیرد وآن را که به دوستی بخواند در پیش با تیغ بلا سرش ز تن برگیرد، رجوع به ریاض العارفین ص 104 و ریحانه الادب ج 4 ص 161 شود شیخ ناکوری حسین ناکوری، از عرفای هند است، او راست: تفسیر قرآن و شرحی بر سوانح العشاق غزالی و شرح قسم سوم مفتاح العلوم سکاکی، وی به سال 901 هجری قمری درگذشته است، (ازریحانه الادب ج 4 ص 160 از خزینه الاصفیاء ج 1 ص 406)
حمیدالدین، از مریدان شیخ شهاب الدین سهروردی و از عارفان و شاعران قرن هفتم هجری است، وی در ولایت ناکور هندوستان به زراعت اشتغال داشت و از دست معین الدین چشتی (متوفی 634 هجری قمری) خرقه پوشیده است، رسالاتی در تصوف تصنیف کرده است، از آنجمله است: رسالۀ راحت القلوب و عشق نامه، او راست: آن را که به تهمت معاصی گیرد هر عذر که گوید همه را بپذیرد وآن را که به دوستی بخواند در پیش با تیغ بلا سرش ز تن برگیرد، رجوع به ریاض العارفین ص 104 و ریحانه الادب ج 4 ص 161 شود شیخ ناکوری حسین ناکوری، از عرفای هند است، او راست: تفسیر قرآن و شرحی بر سوانح العشاق غزالی و شرح قسم سوم مفتاح العلوم سکاکی، وی به سال 901 هجری قمری درگذشته است، (ازریحانه الادب ج 4 ص 160 از خزینه الاصفیاء ج 1 ص 406)
دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 105 هزارگزی جنوب خاور کنگان ویک هزارگزی جنوب راه عمومی اشکنان به پسرودک واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 278 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان علامرودشت بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 105 هزارگزی جنوب خاور کنگان ویک هزارگزی جنوب راه عمومی اشکنان به پسرودک واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 278 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
غذائی که از نوکری بهم رسد. (آنندراج). رزق و روزی و معاشی که از طریق نوکری و خدمت دیگران کردن به دست آید: بر درت بنشینم وقانع شوم بر هرچه هست خاک راه بندگی بهتر ز نان نوکری. سلیم (از آنندراج)
غذائی که از نوکری بهم رسد. (آنندراج). رزق و روزی و معاشی که از طریق نوکری و خدمت دیگران کردن به دست آید: بر درت بنشینم وقانع شوم بر هرچه هست خاک راه بندگی بهتر ز نان نوکری. سلیم (از آنندراج)
نامبرداری. نامداری. شهرت. آوازه. بلندآوازگی. نام آور بودن. مشهور و معروف و سرشناس بودن. معروفیت. سرشناسی: هرکه در مهتری گذارد گام زین دو نام آوری برآرد نام. نظامی. دروغی نگویم در این داوری به حجت زنم لاف نام آوری. نظامی. به هر کار کو جست نام آوری در آن کار دادش فلک یاوری. نظامی
نامبرداری. نامداری. شهرت. آوازه. بلندآوازگی. نام آور بودن. مشهور و معروف و سرشناس بودن. معروفیت. سرشناسی: هرکه در مهتری گذارد گام زین دو نام آوری برآرد نام. نظامی. دروغی نگویم در این داوری به حجت زنم لاف نام آوری. نظامی. به هر کار کو جست نام آوری در آن کار دادش فلک یاوری. نظامی
حرام نمک، (از برهان قاطع) نمک بحرام، حق نشناس، (ناظم الاطباء)، ناسپاس، حق ناشناس، - نان کور و آب کور، ناسپاس، (امثال و حکم)، ، مردم خسیس و بخیل و ممسک و دون همت، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، مرد لئیم و خسیس که گوئی هرگز نان را ندیده است، (فرهنگ نظام) (از فرهنگ رشیدی)، خسیس و بخیل و دون همت که نان آن را کس ندیده باشد، و آن را آب کور نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، که نان رسان نیست، که از نان دادن مضایقه دارد، لئیم، - امثال: نانکور شنیده بودیم آب کور ندیده بودیم: به مجلس تو رهی را شکایتی است شگرف که سال سفله پدید آمد و زمان نان کور، ناصرخسرو (از فرهنگ نظام)، ز بس نان کور و کم سفره است دنیای دنی گوئی بجای حمد تکبیر فنا خواندند بر خوانش، ابراهیم ادهم (از فرهنگ نظام)
حرام نمک، (از برهان قاطع) نمک بحرام، حق نشناس، (ناظم الاطباء)، ناسپاس، حق ناشناس، - نان کور و آب کور، ناسپاس، (امثال و حکم)، ، مردم خسیس و بخیل و ممسک و دون همت، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، مرد لئیم و خسیس که گوئی هرگز نان را ندیده است، (فرهنگ نظام) (از فرهنگ رشیدی)، خسیس و بخیل و دون همت که نان آن را کس ندیده باشد، و آن را آب کور نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، که نان رسان نیست، که از نان دادن مضایقه دارد، لئیم، - امثال: نانکور شنیده بودیم آب کور ندیده بودیم: به مجلس تو رهی را شکایتی است شگرف که سال ْ سفله پدید آمد و زمان ْ نان کور، ناصرخسرو (از فرهنگ نظام)، ز بس نان کور و کم سفره است دنیای دنی گوئی بجای حمد تکبیر فنا خواندند بر خوانش، ابراهیم ادهم (از فرهنگ نظام)
آنچه که همراه نان خورده شود ازگوشت وماست وپنیروتره وترب وپیازوجزآن: زبازار نان آورد (نان آربادهخدا) نان خورش هم اکنون برفتم چو باد از برش، انواع ترشی که برای ازدیاداشتهاو نیکویی هضم خورند، مطلق خوراک قوت روزانه: ... بهای نانخورش عمله وکارکنان این باروی مدت عمارت بمبلغ ششصد هزار درم رسید. یا نان خورش خانه. سرکه انگوری ادم البیت ادام البیت
آنچه که همراه نان خورده شود ازگوشت وماست وپنیروتره وترب وپیازوجزآن: زبازار نان آورد (نان آربادهخدا) نان خورش هم اکنون برفتم چو باد از برش، انواع ترشی که برای ازدیاداشتهاو نیکویی هضم خورند، مطلق خوراک قوت روزانه: ... بهای نانخورش عمله وکارکنان این باروی مدت عمارت بمبلغ ششصد هزار درم رسید. یا نان خورش خانه. سرکه انگوری ادم البیت ادام البیت